سلام برشماوداع کننده ایکه نه خشمگین استونه دلتنگه زیر اگر ارانجا برگردم بواسطه دلتنگم نیست. اگر بمانم بواسطه بد گمانی بانچه خدا بصابران. وعده فرمودند نباشد وای وای باز هم برد باری مبارکتر و حوش نمارتر است ا،گر چیرگی دشمنان زور گو نبود که مر اسرزنش کنند یآقبر فاطمه ع را بشناسند و نبش کنند اقامت ودر نگهدر انج را چون معتکفان ملازمت مینمودم. ومانندزن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون میگردم. در برابر نظرخدا دخترت پنهان بخاک سپرده شدوحقش پایمال گشت واز ارثتش جلو گیریشد با انکه دیر زمانی تگذشته و یادتو کهنه نگشته بودای رسول خدا شکایت من تنهابسوی تنها بسوی خداست وبهترین دلداری از جانب تو استای رسولخدا چون در مرگ تو صبر کردم. یا برای گفتار تو درباره سپر دورود خدابر تو وسلام ورضوانش بر فاطمه باد
حسین بن علی ع فرمود چون فاطمه وفات کرد امیرالمومنین ع اورا پنهان بخاک سپرد و جای قبرش را ناپدبدکرد سپس بر خاست وروبجانب قبر رسولخدا ص کرد وگفت سلام بر توای رسولخدا از جانب من واز جانب دخترت و دیدار کننده ات و انکه در خاک رفته وازمن جدا شده ودر بقعه تو امده وخدا زود رسیدن اورا نزد تو برایش. برگزیده ای رسولخد شکیبایبم از فراف محبوبه ات کم شدهک خود داریم از سرور زنان جهان نا بود گشته جز ابنکه برای من در پی رویاز سنت تو که دد فراقت کشبدم جای دلداری باقی است زیرا من سر ترا در لحد ارامگاهت نهادم وجان مقدس تواز میان گلو وسینه من خرج سد یعنی هنگام جان دادن سرت بسینه من چسبیده بود اری در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش و صبر بر ابن مصیبت است انا لله و انا الیه راجعون همانا امانت پس گرفته شدو گروگان در یافت گشت و زهرا از دستم ربوده شدای رسول خدا دیگر چه اندازه این اسمان نیلگون و زمبن تبزه در نظرم زشت جلوه میکند اندوهم همیشکی باشد وشبم در بیخوابی گذر درغمم پیو سته در دلست تا خدا خانهای را که تو دراناقامت داری برایم بر گزیند بمیرم و بتو ملحق شوم غصهای دارم ل خون کن و اندوهی دارم هیجان انگیز چه زود میان ما جدایی افتاد تنهابسوی خداشکوه میبرم
فاطمه علیها و علی بعلهاالسلام پنج سال بعداز رسولخدا متولد شد وزمانی وفات کردکه 18 سال و 75 روز داشت و بعداز یدرش. ص زندگی کرد امام صادق ع رمود فاطمه ع بعداز پیغمبر ص 75 روز نده بود واز مرگ پدرش اندوه سختی اورا گرفته بودجبرییل نزدش میامد واو رادر مرگ. پدرش. نیکو تعزیت میگفت خوشدلش میساخت و از حال. پدرش مقام اوو انچه بعداز وی برای ذریه اش پیش میاید گزارش میداد و علی. علیهمالسلام انهارا مینوشت 2 موسی ابن جعفر ع فاطمه ع صدیقه بسیار راست گو و معصوم و شهیده بود ودحتران پبغمبران حایض نمیشوند
امام صادق ع فرمود چون امیرامومنین ع را غسل دادند از جانب خانه صدا امد که اگر شما جلو تابوت را بگیریداز گرفتن دنبالش بگیربد از گرفتن جلو ایوده ایوده باشید 11 امام صادق ع مبفرمود چون امبرالمومنین ع وفات کرد امام حین و امام حسین علیهمااسلام با دو مرد دیگر جنازه اش را بیرون بردند چون از شهر کوفه خارج شدندکوفه بدست راست خود قرار دادند وراه چبانه صحرا و عید گاه. گورستان را پیش گرعتند تاان را پفری رسانیدند. ودر انجا دفنش کردند و قبرش را هموار نموده مراجعت کردند
امام باقر ع فرمود چون امیرالمومنین ع وفات کرد حسن بن علی ع در مسجد کوفه بپاخاست وحمدو تنای خدا گفت وبر پیغمبر ص درود فرستاد سپس فرمودای مردم در اینشب مردی وفات کردکه پیشینیان باونرسنداو پرچمدار. رسولخداص بود که جبرییل در طرف راست و مبکاییل در طرف چپش بودند از مبدان.جنگ برنمیگشت جز اینکه خدا باو فتح و پیروزی میداد بخدا که او از مال. سفید سر خ دنیا حز هفتصد درهم کهانهم از عطایش زیاد امده بوده باقی نگذاست و میخواست باانپول خدمتگزاری برایخانواده اش بخرد بخدا که او در شبی وفات کرد ه یوشع بن نون وصی موسی وفات کرد و همانشبیکه عیسی بن مریم. باسمان بالا رفت و همان شبیکه فران فرود امد
دنیا
که گمانش را نداشتن بر کافران عذابی ریزان و رباینده و برای مومنان پشتیبان سنگر بودیبخدا همراه نعمتهای خلاف مصیبتهایش پرواز کردی افریده شدی و بهطایش یعنی عطای الهی کامیاد گشتی. سوابقش را احرازکردیو فضایلش را بدست اوردی شمسیرحجت و دلیلت کند. نبو د و دلت منحرف نگشت وبصبرتت ضعیف نشدهراسا،ن. نگشتی و سقوط نکردی تو مانند کوه بودی ه طوفان نجنباندو همچنان بودی که پیغمبز ص فرمود رفاقت و دارایی خویش امانت تگهدار ترین مردمست و باز چنان بودی ه فرمود از لحاظ بدن ضعیف ودر انجام امر خدا قوی است نزد خود فروتن و نزد خدا عظمت داشتی در روی زمین بزرگ و نزد مومنین شریف بودی هیچکس را در بارهتو راه عیبجویی. نبود و هیچ گو یندهیی نسبت باو راه خرده گیری نداشت وکسی از تو طمع حق پوشی نداشت و برای هبچکس نرمیومجامله نداشتی هرناتوان و زبونی نزد تو نوانا وعزیز بود تا حقش را برایش بستانی وهر توانای عزیز ندت ناتوان وزبون بود تا حق را از او بستانی و در اینم ضوع خویش و بیگانه نزدت برابر بود. شان شخصیت حق. وراستی و مدارا بود، گعتارت حکمت و ثابت و فرمانت خویشتن داری ودور اندیشی ورابت دانش و تصمیم. بودنسبت تهر چه کردی
مفضل بن عمر گوید شننیدم امام صادق ع میفرمود چون رسولخد ص متولد شد سفیدی مملکت فارس وکاخهای شام برای مادرش امنه نمایان شد فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع خندان وشادان نزد ابوطالب امد و انچه را امنه گفته بود باو خبر ابوطالب گفت از این تعجب میکنی همانا توهم ابستن شوی ووصی ووزیر اورا بزایی 4 اسید بن صفوان مصاحب رسول خداص واله گوید روزیکه امیرالمومنین ع.وفات کرد گریه شهر را بلرزه در اورد ومردم مانند روز وفات پیغمبر ص دهشت زده شدند مردی گریان وشتابان. انا لله وانا اله داجعون گویان پیدا شد و میگفت امروز خلافت نبوت بریده گشت تا بدر خانه ابکه امرالمومنین ه درانبود. ایستاد و گفت خدایت رحمت کند.ای ابوالحسن تو در گرویدن باسلام ازهمه مروم پیشتر ودر ایمان با اخلاصتر واز نظیر یقین محکمتر واز خدا ترسانتر واز همه مردم رنجکشتر و رسولخداص حافظتر و نسبت باصحابش امبن تربودی مناقبت از همه برتر و سوابقت از همه شریفتر و درجه ات از همه رفیقتر پیغمبر ص از همه نزدیکتر و از نظر روش اخلاق وطریقه و کردار از بانحضرت شبیه تر مقامت شریف تد واز همه نزدش گرامیتر لودی
روزی بر سولخدا ص عرضکرد من میخواهم این کنیز خود راازاد کنم حضرت باو فرمود اگر چنبن کنی خدا در برابر هد هضوی از او یک عضو . ترا از اتش دوزخ ازادکند پس جون. بیمار پیغمبر صوثبت کر د وسفارش نمود خادمش ازادکند و زبانش بند امده بودلذابپبغمبر ص اشاره کر د. و پیغمبر وصیتش پذیرفت خادمش را ازاد کند و ربانش بند امده بود لذا. بپیغمبرص اشاره کردو پیغمبر ص وصیتش را پذیرفت پس روزی پئغمبر نشسته که امیرالمومنین ع گریان واردشد پیغمبر ص باو فرمود چرا گریه میکنی وگفت مادم فاطمه وفات وفات کر باونگریست گریان انگاه بزنها دستور داد غسلش دهد فرانمود چون ازفارطغ شدبد کاری نکنید تا بمن خبر دهیدا نها چون فارغ شدند انحضرت را اگاه ساختند دسواخداص پیراهنی را که در زیرمیپوشیدو ببندش میچسبید بیکی از انهاداد تا درانکفنش کنند و بمسلمان فرمود هر گاه دیدبد من کا ری کردم که پیش از این نکرده بودم از من بپرسید چرا این کار کردی چون زنان ز غسل و کفنش بپرداختند پیغمبر ص در امد جنازه را روی دوش کشید و همواره زیر جنازه بود تا بقبرش رسانید سپس چنازه را گذآشت و خود داخل قبد شدودراندراز کشبد انگاه بر خاست و چنازه را با دست خود گرفت و داخل قبز کرد سپس خم شد و مدتی طولانی با او سر گوشی میکرد می. فرمود پسرت پسرت پسرت پس برخاست وروی قبر را هموار کر د میفر مودلا اله الا الله با ر خدایا من اورا بتو میسپارم انگاه مراجعت فرمو د مسلمین عرضکردند شنا را دیدیم کارهایی کردید که پیش. ا ز این نکرده بودیدفرمود امروز مهربانی ابو طالب از دست دادم فاطمه اگرچیز خوبی نزدش بود مرا بر خود و فرزندانش مقدم میداشت من از روز قیامت یاد کردم و گعمم مردم بر همه محشور شوند او گعت وای از این رسوابی من ضامن شدم که خ دااورا با لباس محشور کند واز فشار قبر یاداور شد، او گفتای از ناتوانانی من ضمانش کردم که خداکارگزاریش کند از اینجهت اورادر پیراهنم کفن کردم ودر قبرش خوابیدموسر بگو. شش گذا دمو انچه از اومبپرسیدند تلقینش کردم چون اورا از پروردگارش پرسیدند جواب داد. وچوناز پیغمبزش پرسیدم اما چون از.ولی وامامش پرسبدند بلکنت افتاد. من گفتم پسرت پسرت پیرت
امام صادق ع فرمود فاطمه بنت اسد مادر امیرلمومنین نخسنتین زنی بود که پیادهاز مکه بمدینه بسوی پبغمبرص مهاجرت و از همه مرد،م نسبت. بپغمبرص مهربانتر بود. ازپیغمبرشنبد که مبفرمود مردم روز قیامت برهنه مادر زاد. محشو ر شوند پس گفتوای از ابن ریوایی پیغمبر ص باو فرمودمن از خدا مبخاهمکه ترابا لباس محشو ر کند و نیراز انحضرت شنیدکه فشارقب رایاد اود میشدفاطمه. گعت. وای. از ناتوانی پیغمبر ص باو فرمود من از خدا میخواهم که تورادر انجا. اسوده دار
امرالمومنین ع سی سال بعداز عاالفیل متولد شد بکشنه 21 ماه رمضان سال چهل هجری دختر اسد بنت اسد نزد ابوطالب امد تا اورا بولادت پیغمبر ص مزده دهد ابو طالب گفت یک سبت صبر کن من هم تورا بشخصی مانند او غبراز مفام نبوت مژوه خواهم. داد امام صادق ع فرموو سبت 30 سال. است و فاصله میان پیغمبر ص گو امرالمومنین عسی سال لود 2 امام صادق ع فرمود فاطمه بن اسدنزد ابوطالب امد تا اورا. بولادت. پیغمبر. ص مژوه دهد ابوطالب گفت بگ سبت صبر من هم تورا بشخصی مانند او غیراز مقام. نبوت مژده خواهم. داد امام صادق ع فرمودسبت 30 سال است وفاصله مبان پیغمبرص وامیرالمومنین ع سی سال بود
تعداد صفحات : 7