امام صادق ع فرمود مومن مبان دوترس.قرار دارد گناهیکه انجام. داده. و نمیداند. خدا در باره او چه میکند 2. عمربکه باقی مانده نمیداندچه مخا لکی گناهانکه مایه هلاک او است مرتکب میشود پس هر صبح و هردم ترسانست و جز ترس اصلاحش نکند. زیرا ترس موجب. شودکهاز گنان. گذشته. توبه کنو ودر. اینده بیشتر بطاعت وعبادت پر دارد امام صادق ع فرمودپدرم مبفرمود. هیچ بنده مومنی نیست جز انکه در دلش دو. نور است نور ترس و نور. امید اگر ابن وزن شود ارانافرون نباشد. واگرانوزن شودار ابن افزون نباشد
امام. صادق ع فرمود خدا از مومن پیمان جهار بلاپیمان. گرفته گرفته که اسانترین سخت ترین انها بر مومنی هم. عقیده او باشد وبر او حسد ورزدیا منافقیکه ار او دنبال گیری کند تا نقطه ضعفی بدست اورد یا شیطانی از جن یا انسکه اورا گمراه. کندیا کافری که چنگ با او را خواهد پس بااین گرفتاریها مومن چه اندازه. عمر کند از ایمانش باقیماند امام صادق ع فرمود مومن نتواندخودرا از یکیاز سه چیز برهاندوگاهی هر سه بر او گرد ایند یا دشمنی کسیکه در خانهدر بست با اوست و ازارش رساند یا همسابه بیرون خانه ازارش دهد یا کسیکه در میان راهی که بسوی. کارش میروداورا ازار میدهدو اگر مومنی بر سر کوهی باشد خدای عزوجل شبطانی بر انگبز د که اورا ادیت کند و خدا از ایمانش برای او مونسی قرار دهد که از وحشت بکسی پناه نبرد
امام. صادق ع شنیدم. پدرم میفرمود مردی بیابانی خدمت رسولخدا ص امد و عرضکرد و عرض کرد. من صحرا نشینم چون نمیتوانم همیشه از خدمت شما استفاده کنم کلمات جامعی بمن بیا موزد فرمود دستورات میدهم که غضب مکن مرد عرب در خواست خود را سه. بار تکرار کرد و همان جواب راشنید تا انمرد بخود امدوگفت دیگر سوالی نمیکنم رسولخداص جز بخیر مرا دستور نفرموده زیرا همان غضب نکردن مرااز دشنام و تهمت و ازار مسلمان وچاقوکشی و ادم کشی و کناهان دیگر. باز میدارد سپس فرمود پدرم میفرمود سختتر. از غضب چه چیز است همانا مرد همانا مرد غضب میگند ودر اثرانمرتکب قتل نفسی که خدا. حرام. کرده. میشود زن پاکدامنرا متهم میسازد
ابو اسماعیل گوید بامام باقر ع عرضکردم قربانت گردم نزد ماشیعه بسیار است فرمودایا توانگر. بفقیر توجه میکند و ایا نیکو کار از بدکردار درمیگذرد. و با یکدیگر مواسات میکنند. عرضکردم نه فرمود انهاشیعه. نیستند. شیعه کسی استکه چنان کند12. امام باقر ع میفرمود اصحاب خودرا بزرگ دارید و احترام کنید و بیگدیگر رو ترش نکنید زیان نزنید ورشگ نبرید از بخل بپرهیزیزید تا از بند گان مخلص خدا باشید 13 مام باقر به سعیدبن حسن فرمود ایا یکی از شما نزد برادرش میاید و دست در کیسه او میکنند وهرچه احتیاج دارد بر میدارد و او جلو گیرش نمیشود و عرضکردم چنین کاری در میان. ما سراغ ندارم امام ع فرمود پس چیزی نیست عرضکردم پس چیزی نیست عرضکردم پس هلاک است یعنی معذب شوند فرمود هنوز عقولانمردم کامل نشده و اداب دینی خودرا فرا نگرفته اند
مالک جهنی گوید امام باقر ع فرمودای مالک گمان. مبر که شماشیعیان در باره.ما مبالغه مبکنید هماناخدارا نتوان. وصف کردو چنانکه خدارا نتوان وصف کرد ما را نیز نتوان وصف نمود و چنانکه مارا نتوان وصف نمود. مومن رانیز نتوان وصف نمود زیرا. مومن ا مومن ملاقات. مبکند وباودست میدهد. پس. همواره خدا بانها توجه فرماید و گناهان ازرخسارشان. مانندبر گه درخت فرو ریزد تا از یکدیگر جدا شوند پس چگونه وصف کسیکه چنین. باشد توان کرد
پس هرکس چنین باشد در پیشگاه خدای عزوجل قرار گیر د و کسانیکه در درجه پایین تر باشد از نور انها پرتو گیرندو اماکسانبکه در جانب راست. رحمت خدایند و اینها همان کسانند که در پیشگاه خدابند یادسته. دیگری باشد مانند انها. اگر کسانیکه در درجه پایین تر هستند ایشانرا به ببیتتد خوشی زندگی بر انها گوارا و تلخ گرددبجهت فضیلتی که برای انها میبینند ابن ابی. یعفور با انکه در جانب راست خدابند چگونه نمیبینند دیده. نمیشود فرمودای پسر ابی یعفور انها بنور خدا پوشیده شده.اند مگر این حدیث بتو.نرسیده که رسول خداص میفرمود برای خدا مخلوقی است در جانب راست عرش در برابرخداو جانب راست او که رخسارشان از برف سپید تر واز خورشید فروزان تابان تر است
کسی. که میپرسنداینها کیانند در پاسخ گفته میشوند اینها کسانی هستند که در جلال خدایا یکدیگر دوستی کرده اند یعنی دوستی انها با یگدیگر بجهت عظمت. و احترام. خدا بوده نه بجهت اغراض. دنیوی
ابن یعفور گریست و عرضکرد چگونه با او دوستی خالص. داشته. باشد فرمودای پس ابی یعفو ر چوگ با او باین درجه. از دوستی باسد نچه در دل دارد برایش توضیح میدهد پس و اگراو. مسر ور باشداین هم مسر ور میشود اگر اندوهگین باشد اندوهگین شود پس اگر بتواند باو گشایشی. دهد و گشابش. میدهد وگرنه برایش دعا میکند سپس امام صادق ع. فرمود سه چیز ازانشماست واندوستی و ناخوشی و مناصحتی. است. که ذکر شد و سه چیز ازانما وانشناختن شما فضیلت ما راست و گام. برداشتن دنبال ما و منتظر بودن. عاقبت. ما که فرج و گشایش مسلمین در انست بقیه دارد
ابان بن تغلب. گویدبا امام. صا دق ع طواف میکردم مردی از ااز صحاب بمن برخورد در خواست کرد همراه او بروم که. حاجتی دارداو بمن اشاده کر د و من.کراهت داشتم. اما.صادق. ع. را رها کنم وبااو بروم. باز در میان طواف. بمن اشاره کرد امام. صادق ع اورادیدبمن فرمود ای ابان این تو را میخواهد عرضکردم اری فرمود او کیست گفتم مردی از اصحاب ماست فرمود. او مذهب عفیدهتو رادارد. عرضکردم اری فرمودنزدش. برو عرضکرم طواف را بشکنم فرمود. اری گفتم اگرچه طواف. واجب باشد فرمود اری ابان گوید همراه او رفتم و سپس خدمت حضرت. رسیدم. وپرسبدم حق مومن بمن خبر ده فرمود ای ابان این موضوع را کنار گذار. وطلب مکن عرضکروم چراقربانت. گردم سپس همواره. تکرارکردم. و باو اصرار نمو دم.ای ابان نیم. مالت را باو. میدهی سپس. بمن نگریست و چون دید که چه حالی بمن دست دادای ابان مگر نمیدانی که خدای عزوجل کسانیرا که دیگران را بر خود ترجیح داده اندیادفرمود انجا که فرمود ه. است و یو ثرون علی انفسهم و لو کان. بهم خصاصه عرضکردم چرا قربانت فرمود اگاه. باش که چون تو نیمیاز مالت را باو دهی اورابر خود ترجیح نداده ایی بلکه تو واو برابر شده ابد ترجیحاو بر تو زمانی. ایستکه از نصف دیگر باو دهی.
امام.باقر ع میفرمودبخداکه محبوترین. اصحابم نزد من پرهیر گارتر و فقیه تر و حدیث را نهان دارتر. انهاست. بدترینومبغوض ترین اصحابم نزد من. کسی است ه هرگاه حدیثی را شنودکه بما نسبت دهند واز روایت کنندانرا نپذیرد وبدش اید و انکار ورزد وهرکه رابان معتقد باشد تکفیر کند در صورتیکه. او. نمیدان. شایدانحدیث از ماصاد ر.شده. بما منصوب باشد و اوبسبب انکارش از ولایت ما خارج شود
معاویه بن عمار از امام صادق ع حدیث کند که فرمود دستت را بر موضع درد میگذازی و سه بار میگویی اللهم انی اسعللک بحق القرانالعظیم الذی نزل الروح الامین. و هو عندک فی ام الکتاب علی حکیمانتشفینی بشفایک و تداوینی بدوایکو تعافینی من بلایک بر محمد وال او صلوات میفرستی 19 ابو حمزه گوید در دانویمن دردی پبدا شدپس بحضرت باقر ع عرض حال کردم فرمود چون نماز خواندی بگو من اعطی. ویا خیر من سعل و یا ارحم من استر حم ارحم ضعفی وقله حیلتی و عافنی من و جعی گوید. من اینکار را کردم و عافیت یافتم
تعداد صفحات : 7