جعفر. بن مثنی گوبد من درمدبنه بودم زمانی که سقف مسجد طرف بلای قبر پیغمبر فروریخته بود و گارگرها بالا ،میرفتند و پایین میامدند من همراه جماعتی انجا بودم برفقای خود گفتم کدام یک از شما بناست امشب خدمت امام صادق ع برسد مهران بن ابی نصر گعت من گفت و اسماعیل بن عمار صیرفی هم گفت من ما باندو گفتیم از ان. حضرت راجع ببالا رفتن دراینجا بپرسبد تا ماهم بر قبر پیغمبر ص مشرف شویم چون فردا شد اندونفر را دیدم وهمه گرد امدیم اسماعیل گفت انچه را گفتیدما از حضرت برای شما پرسبدم فرمود من دوست ندارم هیچیکاز شما بالای قبر براید اورا ایمن ندهم از دیدن. چیری که بینایی چشمش نابود شود یا انحضرت را بنمازایستاده ویا همراه بعضی. از همسانش بیند شرح. نزد اهل مدینه معروفست که نظر افکندن بقبر مفدس انحضرت موجب کو ری میشود وهر. گاه چیزی در ضریح بفتد. دستمالی بچشم کووکی میبندیم وارا داخل ضریح مبکنند تا انرا در اورد ولیاز علما سیعه در این باره فتوایی ذکر نشده. آست و در این روابت هم اگر چه کلمه لا احب ووست نداربم دلالت بر کرامت دارد ولی علتی که پس بیان فر،موده دلیل بر حرمتیت و مقثود از نماز خواندن انحضرت ممکن ایت با. پبک اصلی یا پبکر مثالی باشدواخبار مسفیضه بسیاری وارد شده است که پیغمبران و ایمه پس از وفات خوداحوال عجبیب و غریبی دارند که مردم دبگر چنان نیتند جنانکه گوشت بدن انها لر رمبن حرامست وپبکرشان باسمان بالا مبرود
بازدید : 550
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 3:17