loading...

کتاب دستمایه عمر

کتابی از احادیث معتبر حاصل پژوهش سید حسین صادق زاده

بازدید : 370
جمعه 29 اسفند 1398 زمان : 2:37

مامون بحضرت عرضه داشت که امر خلافت بعهده. کیرد ولی امام رضا ع خوداری فرمود خ مامون گفت پس باید ولایت عهدی بپذیری امام فرمو می‌پذیرم با شروطیکه از تو میخواهم مامون گفت هر چه خواهی بخواه امام رصا ع نوشت من در امر ولایت عهدی وارد میشوم بشرط انکه امر ونهی نکنم کو فتوای و حکم ندهم و نصب و عزل ننمایم و هیچ امری را که بر جاست دگر گونش نسازم و از همه این امور مرا معاف مرا معاف داری مامون همه‌‌ان‌شروط پذیرفت. یاسر خادم گوید چون عید قربان فرارسید مامون بسوی امارضا ع کس فرستاد و در خواست کردان حضرت برای عید حاضر. شود و نماز گزارد و خطبه بخواند امام رضا ع پیغام داد شروطی را کهمیان من وتو در پذرفتن امر ولایت عهدی بود خودت میدانی بنا بر این بود که من از اینگونه امور معاف باشم مامون پیغام با اینعمل دل مردم ارامش یابد و فصیلت شما رابشناسند سپس بارها انحضرت باو جواب رد میدادو او پافشاری میکرد تا انکه حضرت فرمود یا امیرالمو منین اگر مرا از این امر معاف داری خوشتر دارم واگر معاف دادی خوشتر دارم همچنانکه پیغمبر و و امیرالمو منین ع برای نماز عید بیرون میشدند بیرون میشوم مامون گفت هر گونه خواهی بیرون شو ودستور داد. سرداران تمام مردم صبح زود در خانه امام رضا حاضر باشد یاسر خادم گوید مردان و زنان و کودکان در میان راه پشت بامها بر سر اه امام رضاع نشستند و سرداران ولشکریاندر خانه انحضرت. گرد امدند چون خورشید طلوع کرد امام ع غسل نمود و عمامه سفبدی که از پنبه بود بسر کذادد وبکسرش دا روی سبنه و سردبگر میان دو شانه انداخت و دامن بکمر د وبهمه پیروانش دستور داد چنان کنند

اول کافی جلد2 ص408 بقیه از حیثوقبل
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 7

آمار سایت
  • کل مطالب : 80
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 15
  • بازدید کننده امروز : 16
  • باردید دیروز : 68
  • بازدید کننده دیروز : 68
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 312
  • بازدید ماه : 1023
  • بازدید سال : 10864
  • بازدید کلی : 67803
  • کدهای اختصاصی